قلب شکسته

در این خلوتگه عشق قلبی تنهانشسته بود
میگفت از گذشته دو
ر

که چون آباد بود اما حالا سرگشته رسوا
در این دنیای بی همتا وپهناور

همچو زره ای قطره در آب گمشده بود
میگفت که چه بود و حال چه شده

غریب و تنها  شکسته وسرگردان
در این دنیای غریب وان افزا

 میگفت همچو مجنون دربند عشق لیلی
گمشده ورسوا شده بودم

به کدامین راه عشق پناه میبردم
با کدامین دریای عشق همزبان میشدم

سیر درکدامین راه میکردم
حال  تنها و تنها شده ام

از این رسوایی وسرگشتگی
دیگر نه جاییی برای ماندن است

نه راهی برای رفتن به سوی آینده
پس می مانم ومی مانم

میسازم و میسوزم با این سیاهی وسرگشتگی
به امید نور مهربانی وآینده

میسازم و میسوزم با آیین سوز عشق
گرچه  شکسته تنها خواهم بود.

نظرات 5 + ارسال نظر
یاس یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:54 ب.ظ http://lovelyrose.blogsky.com

دارو روی پست قبلیت فکر می کنم ...

امید یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:59 ب.ظ http://etresib.persianblog.com

خیلی قشنگ بود مخص.صاْ اگر مخاطب آقا امام زمان (عج) باشن که واقعاْ معرکه میشه . به ما هم سر بزنید خوشحال شدم خداحافظ

ناناز یکشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:04 ب.ظ http://onlymahsa.blogsky.com

بسیار زیبا و دل نشین بود .

اگه میشه لینک من را هم به فارسی بنویسد ممنون میشم

دل گفته های ناناز

لیلا سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 09:04 ق.ظ http://masileeshgh.blogsky.com

سلام دوست خوبم
وب جالبی داری...
موافقم تبادل لینکم

پریدخت سه‌شنبه 23 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:06 ب.ظ http://paryu.blogsky.com

سلام محسن جونم

نمی دونم چرا این سوز عشق همه رو لینطوری سرگردون به دنبال خودش می کشونه ! ...

شاد و پیروز باشی .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد